تاریخ ارسال : ۹۶/۰۳/۳۰
مصرف نفت خام در مقیاس جهانی سالانه تا سال ۲۰۲۰ به میزان ۲ درصد افزایش خواهد یافت.این افزایش در مورد تقاضا برای نفت از ۷۸ میلیون بشکه در روز در سال ۱۹۹۷ به ۹۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ و در سال ۲۰۲۰ به ۱۱۵ میلیون بشکه در روز خواهد بود. بر اساس آمارها هم اکنون تولید نفت در خاورمیانه ۲۸٫۵ درصد از کل تولید نفت در جهان است ؛ این درحالی است که کشورهای خلیج فارس ۶۸ درصد از ذخایر نفت جهان را به خود اختصاص داده اند. کشورهای عضو اوپک بزرگترین میزان عرضه نفت را در سال (۲۰۲۰ یعنی ۶۱٫۸ میلیون بشکه در روز) به خود اختصاص خواهند داد. با این حساب تامین قسمت عمده عرضه نفت تنها بر عهده خاورمیانه خواهد بود و کشورهای این منطقه برای جلوگیری از کمبود نفت ، باید تولید آن را در این مدت به بیش از ۲ برابر برسانند.
بر اساس برخی پیش بینی های صورت گرفته ذخایر نفتی کشورهای امریکا ، کانادا و انگلستان حد اکثر تا سال ۲۰۲۰ و کشورهای چین ، قطر ، نروژ ، عمان ، اندونزی و کشورهای آسیای مرکزی تا سال ۲۰۳۵ به پایان خواهد رسید و در نتیجه پس از سپری شدن این زمان تنها کشورهای عربستان سعودی ، ایران ، کویت ، عراق و امارات متحده عربی به عنوان صادرکنندگان نفت باقی خواهند ماند. اگر منابع جایگزین انرژی نفت در سطح جهان گسترش نیابد، فشارهای بین المللی برای افزایش تولید نفت ، بر روی این پنج کشور به حد بالایی خواهد رسید ؛ و این خود به مفهوم اهمیت هرچه بیشتر این منطقه خواهد بود.
در حال حاضر وابستگی امریکا به نفت وارداتی به طور متوسط ۶۵ درصد ، و وابستگی اروپای غربی و چین به ترتیب ۶۰ و ۵۰ درصد است. امریکا که بزرگترین مصرف کننده نفت در جهان است و روزانه ۲۵ درصد از نفت تولید شده در جهان را مصرف می کند، به تنهایی ۳ میلیون بشکه نفت از خلیج فارس وارد می کند. این وابستگی تصاعدی در حوزه ای حیاتی مانند انرژی ، تاثیری قابل ملاحظه بر سیاستهای اعمال شده از سوی این کشور در عرصه نظام بین الملل خواهد داشت.
مدیرعامل شرکت مناطق نفتخیز جنوب اعلام کرد که در ۱۰- ۱۵ سال گذشته تولید نفت از میدانهای جنوبی کشور کاهش نداشته است.
بهای هر بشکه نفت خام آمریکا برای تحویل در ماه ژوئن روز پنجشنبه در بازار سنگاپور هشت سنت افزایش یافت و به یکصد و پنج دلار و سی سنت رسید.
به گزارش خبرگزاری رویترز از سنگاپور، ذخایر نفت خام آمریکا هفته گذشته دو میلیون و هشتصد و چهل هزار بشکه افزایش یافت و به سیصد و هفتاد و پنج میلیون و هشتصد و شصت هزار بشکه رسید که این میزان طی بیست سال گذشته بی سابقه و فراتر از پیش بینی ها بوده است.
از سوی دیگر انتشار اخبار مایوس کننده درباره بازار کار آمریکا موجب شد تا بهای نفت هفته گذشته روندی نزولی داشته باشد.
قدرتهای بزرگ با اطلاع از اهمیت حیاتی انرژی در آینده نزدیک ، تلاش بسیاری برای یافتن انرژی جایگزین نفت ، انجام داده اند. تلاش برای دستیابی به منابع انرژی جایگزین نفت بیشتر به دلیل درس گرفتن از سه ضربه ای بوده است که بازارهای بین المللی نفت را دچار شوک کرد. این سه شوک نفتی به جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۳ ، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در پایان دهه ۷۰ میلادی و اشغال کویت توسط عراق در آغاز دهه ۹۰ باز می گردد. قدرت های صنعتی بخوبی واقفند که پیشرفت صنعتی ، رفاه اقتصادی و سطح بالای زندگی در جوامعشان به شکل قابل ملاحظه ای به ثبات خاورمیانه و منطقه نفتخیز خلیج فارس وابسته است.
این قدرتها می دانند که در این منطقه تنش های سیاسی فراوانی وجود دارد و سطح معیشتی کشورهای صنعتی در غرب و ژاپن به وضعیت امنیتی این منطقه مرتبط است و ممکن است با بروز یک تهدید در این منطقه صادرات نفت متوقف شود و بهای نفت افزایش قابل ملاحظه ای یابد. به همین دلیل است که امریکا به مساله امنیت خلیج فارس به طور جدی توجه کرده است و در این منطقه ، حضور نظامی دارد و دیگر کشورهای بزرگ صنعتی نیز برای حفظ ثبات اقتصادی خود تلاش کرده اند تا به منابع جایگزین انرژی نفت دسترسی پیدا کنند.
میزان تولید نفت در امریکا نشاندهنده حجم عرضه نفت در بازار جهانی خواهد بود زیرا شیل تنها حلقه مفقوده توافق نفتی سال گذشته است. در جلسات کشورهای اوپک و غیراوپکیها نمایندگانی از صنعت نفت امریکا حضور نداشتند با اینکه امریکا بالغ بر ۱۰ میلیون بشکه نفت در هر روز تولید میکند.
مرکز مطالعاتی پلاتس در گزارش اخیر خود نوشت: امریکا نفت مورد نیاز برای مصرف داخلی را تولید میکند و بهتازگی اجازه صادرات نفت پیدا کرده است. ولی این کشور در میان بزرگترین مصرفکنندگان نفت در دنیا است و زمانی که به دلیل افزایش تولید نفت داخلی، نیازش به واردات از بین برود روی میزان تعاملات تجاری بازار نفت تاثیر زیادی دارد. اما با وجود اهمیت زیاد امریکا در تولید و مصرف نفت و این کشور در مذاکرات نفتی اخیر حضور نداشت و این مساله را میتوان ضعفی بزرگ برای توافق اوپک دانست.
پل هیکین، تحلیلگر بازار نفت در «مرکز مطالعاتی S&P گلوبال پلاتس»، میگوید:بازار نفت در چند سال آینده تحتتاثیر رابطه بین تولید نفت شیل در امریکا و میزان تولید کشورهای اوپک و اعصضای کلیدی غیراوپک از قبیل روسیه خواهد بود. به تعبیر بهتر، توافق اوپک و غیراوپک در مورد میزان تولید نفت باعث شد تا یک کف قیمت در بازار نفت ایجاد شود و قیمت از آن کف قیمتی که بالغ بد ۵۵ دلار است، کمتر نشود. ولی سقف قیمت نفت در بازار جهانی تحتتاثیر سیاستهای تولیدی شیل امریکا است. اگر فعالان بازار نفت بخواهند در این بازار سیاستی ماندگار و تناثیرگذار داشته باشند؛ باید بدانند که مذاکره توافق با تولیدکنندگان شیل یک امر بسیار ضروری است.
در میان انرژی های جایگزین ، سه انرژی خورشید ، باد و هسته ای بسیار مطرح و مدنظر کشورهای غربی است. هزینه بالای ساخت سلول های خورشیدی برای جذب اشعه نور و تبدیل آن به انرژی ، مهمترین مانع برای گسترش استفاده از این انرژی به شمار می آید. هم اکنون ژاپن با اجرای طرح های تحقیقاتی عظیم درصدد دستیابی به فناوری تولید ارزان انرژی خورشیدی است. در امریکا نیز بیش از ۴۰۰ مگاوات از نیروی الکتریسیته توسط ایستگاه های انرژی خورشیدی تامین می شود. هم اکنون انرژی هسته ای بیش از دو انرژی یاد شده برای جایگزینی نفت و تولید الکتریسیته مورد توجه قرار گرفته است .اهمیت انرژی و بویژه نفت بخش تولید را در کشورهای صنعتی تحت تاثیر قرار داده است.
قدرتهای صنعتی به دنبال دستیابی به نسل جدیدی از موتورهای کم مصرف برای خودروها و دیگر وسایل نقلیه هستند تا به تدریج مصرف سوخت فسیلی را به حداقل برسانند. در امریکا شرکت های خودروسازی درصدد کاهش مصرف سوخت در خودروها هستند ؛ به طوری که به ازای هر ۲۰ کیلومتر ، تنها یک لیتر بنزین مصرف شود. بدین ترتیب ، اگر چنین میزان مصرفی تا سال ۲۰۲۰ تحقق یابد. روزانه ۲٫۵ میلیون بشکه نفت کمتر مصرف خواهد شد. این بدان معنی است که تولید خودروهای پر مصرف با دو دیفرانسیل (SUV)به میزان قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت.
رشد تولید نفت شیل این امید را ایجاد میکند که وضعیت قیمت نفت در بازار جهانی در سال ۲۰۱۷ میلادی وضعیتی پایدار خواهد بود و روند رشد نسبی قیمت این منبع انرژی در سالهای های آتی ادامه خواد داشت. البته تولیدکنندگان شیل هم منفعت خود را در افزایش بیش از حد تولید نمیبینند به همین دلیل هم میزان رشد تولید نفت شیل تا اندازهای خواهد بود که فشار کاهشی به قیمت وارد نشود.
در این بین امریکا اقدامات متعددی برای پاسخ به نیاز فزاینده خود به انرژی انجام داده است. به عنوان مثال دولت بوش در سال ۲۰۰۱ فرمان ایجاد گروه توسعه سیاستگذاری انرژی ملی را صادر کرد. هدف از تاسیس این گروه ، طراحی برنامه های بلندمدت برای تامین انرژی امریکا بود. دیک چنی که ریاست این گروه را برعهده داشت ، معاون بوش شد. وی که از جمهوری خواهان قدیمی امریکاست رئیس و مدیر اجرایی شرکت نفتی هالیبرتون بود.
گروه توسعه سیاستگذاری انرژی ملی ، به بازبینی در خط مشی انرژی امریکا پرداخت و اعضای آن ، امریکا را بر سر یک دو راهی دیدند : نخست این که امریکا راه فعلی را ادامه دهد و به واردات نفت از مبادی تولیدکننده در خارج بپردازد، یا این که به صنایع انرژی تجدیدشونده و غیرنفتی روی آورد.